آیلین آیلین ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

منتظرم

آخرین سونو در سال 1390

1390/12/27 14:02
نویسنده : مامان منتظر
1,205 بازدید
اشتراک گذاری

ماچسلام نفسای مامانی.مامانی پنج شنبه رفت برای سونوی آخر در سال 90 البته با بابایی.وقتی نوبتم شد از دکتر اجازه گرفتم که بابایی هم بیاد داخل و نی نی هاشو ببینه.همش دلشوره داشتم که نکنه دوقلو بودن شما دروغ یا اشتباه بوده.اول دکتر گفت که رحمتون دو شاخه و تو هر شاخ یه جنین دیده میشه .که بابایی سریع پرسید آقای دکتر این دو شاخ بودن برای خانمم مشکل ایجاد نمی کنه و دکتر که خیلی ماه بود گفت امیدواریم مشکل ایجاد نکنه.بعد هم دکتر یه گشتی زد و گفت مشکل خاصی ندارید.بابایی که چشماشو دوخته بود به مانیتور سریع گفت آقای دکتر میشه قلبشون رو هم چک کنین.دکتر هم که انگار حال ما رو می فهمید رفت رو قلب نی نی ها و دونه دونه قلباشون رو چک کرد و ما صدای قلب نی نی 1 و 2 رو شنیدیم.وای که مامانی و بابایی نیش هاشون تا بناگوش باز شده بود.قربون اون صدای قلبتون برم که اینقدر تند می زد انگار شما هم هیجان زده شده بودید.بعد هم که تموم شد مامانی که خنده از رو لباش پاک نمی شد.اطمینان از سالم بودنتون برام یه دنیا ارزش داشت.اومدیم بیرون مامانی همش می خندید.بابایی گفت اینجوری نکن میگن دیوونه ست.اون روز مامانی حسابی شارژ بود شب هم خونه عمه زهرا دعوت داشتیم تولد امیر علی.عکس امیرعلی روی کیکش خیلی ناز شده بود.ان شاالله زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه.آخر شب هم برگشتیم و فردا به خرید و خونه تکونی گذشت قاطی شدن این دو برام عذاب آور شده .بابایی خیلی کار میکنه و من بیشتر استراحت می کنم.بابایی کمی خرید کرد ولی مامان هنوز هیچ چیز نخریده.ناهار هم رفتیم بیرون و به اصرار بابایی پیتزا خوردیم.آخه از وقتی که شما اومدید تو دل مامان اون اشتهای بیکران مامان تموم شده و به هیچ چیزی علاقه نشون نمی دم.بابایی هر روز کارش شده نصیحت من که تو رو خدا به خودت برس تا جفت نی نی ها رشد کنن و خودت خالی نشی ولی همیشه برعکسه.اون موقع که می خواستم لاغر بشم نمی شد جلوی اشتهام و بگیرم الان که باید بخورم مامانی داره هر روز ضعیف تر میشه.زیر چشم مامانی گود شده و به قول بابا دارم میشم مثل روح از زردی صورت. با اینا همه بودن شما برام پر از ویتامین و کلسیم و.....سیمه.قربونتون برم هر کی می فهمه کلی ذوق می کنه و میگه خوش به حالت. می ترسیم چشممون کنن. بابایی هر روز برای مامان اسپند دود می کنه و میاره دور شکم مامانی می چرخونه میگه نی نی هامون چشم نخورن.مامانی شاید این آخرین نوشته من باشه تا بعد از تعطیلات نوروز.از خدا  می خوام سال جدید برای همه به خصوص دوستای عزیزی که یاد ما می کنن سالی پر از شادی و سلامتی باشه.خدایا هر کس که نی نی داره براش حفظ کن و هر کی که نداره براش تو سال جدید یه نی نی خوشگل آرزو می کنم.خدایا منم نی نی هامو به تو می سپارم .سفری که می خوام بریم شاید خطر داشته باشه ولی مجبوریم آخه عروسی عمه نی نی هاست.برای همه دوستام سال خوبی رو آرزو می کنم.سالی پر از شادی و سلامتی و دلخوشی.عید همگی مبارکماچماچماچ شکلک های محدثه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

مامان الینا
5 فروردین 91 15:01
سال نو مبارک مبارکه خوش خبر باشید خصوصی داری
مامان الینا
5 فروردین 91 15:01
14694
مامان الینا
5 فروردین 91 15:01
وای یادم رفت هر وقت اومدی حتما رمزو پاک کن
مائده
25 فروردین 91 11:01
نيستي كجايي؟
مائده
25 فروردین 91 11:03
شنيدن صداي قلب ني ني هات مبارك خوشبحالت من عاشق دوقلويم كه نشد.مواظب خودتون باش
مامان ثنا و ثمین
22 اردیبهشت 91 16:35
روز مادر رو بهتون تبریک میگم این شاخه گل هم تقدیم تو باد
سارا(مامان سوگل)
24 اردیبهشت 91 7:23
روزت مبارک مامان مهربون
علیرضا
28 تیر 91 11:29
مادري پس ازدادن پول و طلاهاش؛ از داخل ستاد پشتیبانی جنگ بیرون آمد. صدا آمد؛ مادر رسیدتون! مادرخندید و گفت : من برای دادن دو پسرم هم از کسی رسید نگرفتم.... بیاد شهدای والفجر۸، صلوات. یازهرا(س)
دایی
3 مرداد 91 16:29
سلام دایی جون پس کی میای .دایی میگن شهریوری هستی تو هم مثل دایی میشی دایی ننت همون مامان ت میگه .......... راستی بابا دنیت عمل کرد. الان 2 ماه مونده که تو به دنیا بیای من سرکارم هستم دایی .تو هم مثل اون جونور بشو پوریا رو میگم عوضی یک شرری شده دایی یادت نره به من بگی چی از جونور بپرس بوس بوس بوس بوس بوس دایی جون دایی 4/5/91
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به منتظرم می باشد